Bia Khasteh Shim Baham Lyrics[قسمت ۱ : وطن پرست]
گاهی این آدمم راه میره به زورم
اگه الان دلش کویر بوده باریده یه روزم
قد اینا که میگن چقدر تاریکه شعرام
من رپو انتخاب کردم که فقط خالی بشه روحم
گاهی ترسیدم من ا سکوت شبام
من دیگه عاشق نیستم تمومش دروغ برام
فقط میخواستم توی دلم هرچی بودو بگما
صبوری میکنم قد همتون توی دلم باز
این چشاما تو خلوت هنو سیو تو جام بارید
هنوز حال دلم کدر ظهرو فس تو آفتابیم
بم نگو ا محدودیت وقتی دو ساعت
تو مسیرم برسم میدون آزادی
من میگم نمیخورم ولی توام بریز هر دفعه
هنوزم حوالیمون غمه آرامش که اینور کمه
شاید زود بود لای تار موهام سفیدی ببینم
شاید موهامو کف این شعرا سفید کردمش
هنو دنبال یه جام که شاید قلبم نشکست
با این که ریل نوشتم گاهی دستم بستس
کار میکنم چند شیفت روزا
خودمو میزنم به کوری بشه کمتر درد
خیلی وقتا خونه خواهشم میکرد
که چمه عرفان هنوزم که تو چشای شب خیرش
زیر این بارانا میدیدم نور ماه من میرفت
رفیقام میگن میخنده که خوبه حالش رد میشن
ماه من این روزا پرت میشم ا پرتگام
تو سینم لبریزم از حرفام
گاهی منم در میرم از اشکام
حتی گاهی برا من میاره خندیدم سرسام
ماه من اینروزا حالم کدره
هرجا میرم میبینم که لای باورامی بازم
کنارم رو نیمکتا که هنوز جا برات میزارم
تو که ندیدی انتظار از این آدما چی دارم
[همخوان]
بیا خسته شیم باهم
شاید بر منم سخته پیر باشم
این شبا میخوام مست بشیم باهم
تا گذشته نشونه نگیره سمت گیج گاهم
فقط بیا خسته شیم باهم
ا گلای پیرهنتو بدم رنگ به این خوابم
گاهی چقدر تلخه دیر باشم
بدونم که هستی منم قد خستیم شادم
[قسمت ۲ : سالک]
هنوز تلخی تو جونم و گیتار تو گوشم
میگن لبخند رو لبش چون چال داره گونم
نه این تاثیر عمیق کشیدن درده
اگه بیوفته این پرده فقط زخمام میمونن
دیگه حوصله اش نیست ثابت کنم خودمو
هرچی شنیدی بذار روش بگو تو بدمو
میدونم چی حالمو خوب میکنه اما
زوری تو بازوم نیست بذارم من صدمو
جیبای من پر از دونه ان
اگه مردم بکارید که یادم بمونن
صدای من لابلا باد میاد و میره
کاش یکی بیاد بگه میخوام واست بخونم
موندم بی پنجره یه شعرم بی حنجره
که میزنه بارون و فقط نمش رو سقف چشم
من جوونی مو گاییدم از چی میترسونی من و
نگاهای مردم یا جمعه است و تنگه دل
نه بذار بگن نفهمید بگن پلم به من
نمیدونن سر شدم وصلم کلا به درد
یه روزی خوشی میاد و شاید نباشم
خیالی نیست رفیق جای من بلند بخند
هعی نبینم حتی من رنگ روز
سیاه تر از شب برعکس رنگ و روم
یه جای بوم انگار لرزیده قلمو
که خم کشیده قدمو بدون پینه دوز
اصلا سینه کو داغ دیده یا نه
من دارم میدوم و خواب میره پامم
سر شد از چاله هایی که تو جاده دیده
همین مهم نیست براما فشاری میارن
نشونش همین خلط سره صبحمه
که حس خفگی میده بهم مثل مردنه
آخرین تصویر ترک سقف و شاید همین تکست
بشه آخرین شعر من که واسه خودمه
[همخوان]
بیا خسته شیم باهم
شاید بر منم سخته پیر باشم
این شبا میخوام مست بشیم باهم
تا گذشته نشونه نگیره سمت گیج گاهم
بیا خسته شیم باهم
ا گلای پیرهنتو بدم رنگ به این خوابم
گاهی چقدر تلخه دیر باشم
بدونم که هستی منم قد خستیم شادم